نظريه انفجار بزرگ در حال حاضر مهمترين توضيح ارائه شده درباره منشأ جهان مي باشد که بطور گسترده پذيرفته شده است. انفجار بزرگ ، بسيار پر انرژي و پر حرارت بود و در ثانيه هاي اوليه پس از انفجار فقط تشعشع و ذرات زير اتمي گوناگون در جهان وجود داشتند. تشعشعات باقيمانده از اين انفجار هنوز به صورت امواج ضعيف مايکروويو در آسمان وجود داشته ، از زمين قابل رديابي هستند. به اين امواج زمينه کيهاني گفته مي شود.
در اواخر دهه 1920، ادوين هابل به بررسي نور دريافتي از ستارگان کهکشانهاي دوردست پرداخت.او متوجه شد که طول موجهاي اين نور بلندتر از ميزان مورد انتظار است. اين پديده که قرمز گرايي نام دارد، نشان داد که کهکشانها با سرعت زيادي در حال دور شدن از زمين هستند.
هرچه ما بيشتر به عمق کيهان نظاره مي کنيم در واقع بيشتر به عمق زمان گذشته مي نگريم. يک ستاره را که در فاصله 10 سال نوري قرار دارد به همان صورتي مي بينيم که 10 سال قبل بوده است. دورترين اجسامي را که انسان مي تواند با تلسکوپهاي بزرگ نجومي نظاره کند کوازارها هستند که عبارت است از عضوي از گروههاي گوناگون ستاره مانند که داراي پرتوهاي قرمز استثنايي مي باشند و غالبا" از خود فرکانسهاي راديويي و نيز امواج نوري قابل ديدن منتشر مي کنند.
آنها در واقع کهکشانهاي کاملا" جواني هستند که در مراحل اوليه شکل گيري به سر مي برند. حال اگر انسان نگاهش را در سمت دلخواهي به دورتر و بازهم دورتر متوجه کند بايد به مرزي برسد که در آنجا آغاز خلقت را مشاهده کند و بخ عبارت ديگر آن گاز داغ اوليه را ببيند که تمام کهکشانها ، ستارگان ، سيارات و موجودات از آن ايجاد شده اند. بنابراين ميبايست پيرامون ما را پيوسته پوسته کاملا" درخشاني در دوردست احاطه ميکرد و آسمان هم ميبايست شبها همچون روز روشن ميشد اما اين ديوار آتشين با سرعت زيادي از ما دور مي شود زيرا که عالم لحظه به لحظه انبساط مي يابد.
سرعت دور شدن به قدري زياد است که نور اين پوسته داراي طول موج بلند تري مي شود که ما آن را فقط به صورت تشعشعات و امواج راديويي دريافت مي کنيم. وجود اين پرتوها را مي توان با راديو تلسکوپها به سادگي اثبات کرد اين تشعشعات تکيه گاهي مهم براي اثبات فرضيه انفجار اوليه مي باشد.
تشعشع مايکروويو زمينه کيهاني بهترين دليل اثبات نظريه انفجار بزرگ مي باشد. اين تشعشع بسيار ضعيف بوده و طول موج بسيار بلندي دارد. اين مشخصات ، کشف ادوين هابل را که گفته بود جهان در حال انبساط است، تأييد مي کند. اين تشعشع همچنين نظريه جورج گاموف را تأييد مي کند.
او پيش بيني کرده بود که در صورت وجود آغازي براي جهان، تشعشعاتي که به ما مي رسند بايستي از دورترين نقانط آن که با سرعتي زياد در حال دور شدن هستند، باشند. چنين تشعشعاتي به شدت مستعد قرمزگرايي ( ميزان گرايش نور اجسام دور شونده به سمت قسمت قرمز رنگ طيف الکترومغناطيسي) بوده و بنابر اين انتظار ميرود که داراي طول موجهاي بلند باشند.
با مطالعه کهکشانهاي دور شواهد بيشتري در اثبات نظريه انفجار بزرگ بدست آمده است. بعضي از اين کهکشانها 13 ميليارد سال نوري با ما فاصله دارند ، يعني 13 ميليارد سال طول ميکشد تا ما نور آنها را ببينيم. حال ما اين کهکشانها را به همان شکلي که 2 ميليارد سال بعد از انفجار بزرگ بوده اند، مشاهده مي کنيم. اين واقعيت که آنها فشرده تر از کهکشانهاي نزديکتر بنظر ميرسند نشان ميدهد که حجم جهان زماني کوپکتر و متراکمتر بوده و حال با گذشت زمان اين حجم در حال افزايش است.
دانشمندان با اميد به کشف منشأ جهان ، تلاش مي کنند تا شرايطي را که بلافاصله بعد ازانفجار بزرگ وجود داشت ، بازسازي کنند. براي اينکار ، آنها دو اشعه از ذرات بنيادي را در جهات متضاد ، حول دستگاهي به نام شتاب دهنده مي فرستند اين دو اشعه وقتي به سرعت نورميرسند، به هم برخورد ميکنند که از انرژي حاصل از اين برخورد ذرات جديدي بوجود مي آيند اين ذرات ردي از خود در محفظه حباب ( وسيله اي که در آن ذرات بنيادي از ميان هيدروژن مايع عبور و با عث جوشيدن آن شده و ردي از حباب از خود بر جاي مي گذارند) باقي ميگذارند ودانشمندان مي توانند آنها را ببينند. نتايج اين آزمايش حقايق بسياري از آغاز جهان در اختيار مامي گذارد، زيرا انرژي آزاد شده از تصادم ذرات بنيادي شبيه به انرژي ذراتي است که در لحظات اوليه انفجار بزرگ حاصل شده است.